فواره وار، سربه هوایی و سربه زیر
چون تلخی شراب، دل آزار و دلپذیر
ماهی تویی و آب؛ من و تنگ؛ روزگار
من در حصار تُنگ و تو در مشت من اسیر
پلک مرا برای تماشای خود ببند
ای ردپای گمشده باد در کویر
ای مرگ می رسی به من اما چقدر زود
ای عشق می رسم به تو اما چقدر دیر
مرداب زندگی همه را غرق می کند
ای عشق همّتی کن و دست مرا بگیر
چشم انتظار حادثه ای ناگهان مباش
با مرگ زندگی کن و با زندگی بمیر...
نظرات شما عزیزان:
پاسخ: موافقم!!!
پاسخ: منم منظورم بعضی قسمتاش بود...اما موافق نیستی که همون قسمتا دوطرفس؟! اگه موافق نیستی...بنظرت بیشتر از طرف کدوممون میشه در نظرش گرفت؟!
موضوعات مرتبط: اشعار استاد فاضل نظری ، ،